مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
تـفـسـیر او به دست قـلم نا مـیسّر است در شأن او غـزل ننـویـسـیم بهتر است او فـاطـمهست معـنی این نام را هنوز از هر زبان که میشنوم نامکرّر است در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این "در" است با پهلـوی شـکـسـته هم از کوه، کوهتر با قامت خـمیده هم از آسمان سر است لبـخـنـد مـیزنـد که بـخـنـدنـد بـچـههـا مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مــولا هـنـوز اوّل بـیهــمنـفـس شـدن بانو در انـتـظـار نفـسهای آخر است! |